loading...
توهمات یک کوه یخی!
هادی بازدید : 39 شنبه 10 خرداد 1393 نظرات (0)

نیمی از سنگها،صخره ها، کوهستان را گذاشته ام

با دره هایش، پیاله های شیر

به خاطر پسرم.

نیم دگر کوهستان، وقف باران است.

دریایی آبی و آرام را

با فانوس روشن دریایی

می بخشم به همسرم.

شب های دریا را

بی آرام، بی آبی

با دلشوره فانوس دریایی

به دوستان دور دوران سربازی

که حالا پیر شده اند.

رودخانه که میگذرد زیر پل

مال تو

دختر پوست کشیده من بر استخوان بلور

که آب

پیراهنت شود تمام تابستان.

هر مزرعه و درخت

کشتزار و علف را

به کویر بدهید،ششدانگ.

به دانه های شن، زیر آفتاب

از صدای سه تار من

سبز سبز پاره های موسیقی

که ریخته ام در شیشه های گلاب و گذاشته ام

روی رف

یک سهم به مثنوی مولانا

دو سهم به "نی" بدهید.

و می بخشم به پرندگان

رنگها،کاشی ها،گنبدها

به یوزپلنگانی که با من دویده اند

غار و قندیل های آهک و تنهایی

و بوی باغچه را

به فصلهایی که می آیند

بعد از من...

 

 

نوشته:زنده یاد بیژن نجدی

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 3
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 7
  • بازدید ماه : 7
  • بازدید سال : 38
  • بازدید کلی : 644